Somehow Familiar
شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۳۸ ب.ظ
- Fabrizio Paterlini
- The Art of the Piano
- 2014
- "غرق شدن"، اصطلاحی بود که گاه و بیگاه از آن استفاده می کرد، ابزار غرق شدن ساده بود... آهنگ، هندزفری و احساس... شاید آهنگ و هندزفری شروط نیمه لازم بودند، اما کافی نبودند، احساس، به تنهایی تمام شروط "غرق شدن" را محیا می کرد... احساس از مجرای آهنگ نفوذ می کرد، آرام آرام بالا می آمد، زانوهایش را رد می کرد، از نیمه ی کمرش عبور می کرد،او مات و مبهوت تماشا میکرد، احساس خفگی کم کم او را در بر می گرفت، تا به خودش می آمد، احساس از سرش گذشته بود و او خود را غرق شده می دید، دیگر کلامی نبود، هیچی نبود، تا دور دست ها احساس بود، و اینگونه او در سکوت، "غرق" شده بود.
و او، منتظر دستانی می ماند تا کمک اش کنند... تا اهنگ را متوقف کند و احساس را از جلوی چشمانش کنار بزند... بلکم چهره ی نگران او را ببیند...
۹۴/۰۲/۱۲
غرق شدن رو احساس کردم..